ای آن که عارفان را با رازگویی طولانی اش، مأنوس ساخت و بر خائفان، لباس دوستی خود پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام]
انتظار، کیفیتى روحى است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگى است براى آنچه انتظار دارند، وضدّ آن یأس وناامیدى است. هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگى بیشتر است. اگر انسان، مسافرى داشته باشد که چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد آمادگى براى آمدنش فزونى مىیابد. حالت انتظار، گاهى به پایهاى مىرسد که خواب را از چشم مىگیرد، چنان که درجات انتظار از این نظر تفاوت مىکند، همچنین از نظر حبّ ودوستى نسبت به آنچه را انتظار دارد تفاوت دارد. هر چه عشق به «منتظر» افزون باشد آمادگى براى فرا رسیدن محبوب افزون مىگردد ودیر آمدن وفراق محبوب دردناک مىگردد، تا بدانجا که انسان منتظر از خود بىخود مىشود ودردها وسختىهاى دردآور ومشکلات سخت خود را در راه محبوب حس نمىکند.
پرسش : انتظار چه ویژگىهاى خاصى دارد؟
پاسخ : انتظار، در درجه نخست ویژه حیات وزندگى است. ماهیّت زندگى انسان با انتظار وامید به آینده عجین شده است به گونهاى که بدون انتظار، زندگى مفهومى ندارد وشور ونشاط لازم براى تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر وکنونى ظرف پویایى، تلاش وحرکت به سوى فردا وفرداهاست، واین چنین پویایى وحرکتى بدون عنصر «انتظار» ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا وپایدارى وامید به تداوم حیات است که به زندگى کنونى معنا ومفهوم مىبخشد، وپویایى ونیروى لازم براى ادامه آن را تأمین مىکند. از این رو است که ماهیّت زندگى با انتظار پیوستگى ناگسستنى دارد.
هر انسان زندهاى که در انتظارهاى خویش، به تداوم حیات مىاندیشد وبقاى خویش را انتظار دارد، تمام حرکت وسکون خود را در راستاى این انتظار ودر جهت متناسب با تداوم حیات قرار مىدهد.
ولذا در روایات اسلامى مىبینیم که انتظار فرج از افضل اعمال امت پیامبر شمرده شده است. یعنى ویژگى انتظار در عمل در راه رسیدن به حیات است. شاید یکى از علل این گونه آموزشها این بوده است که پیروان امام مهدى (ع) بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند ومانند او بیندیشند وامت با امام در انتظار به سر برند، زیرا امام نیز در انتظار ظهور خود به سر مىبرد.
در حالت انتظار، بهترین شیوه پیوند وهمسویى وهمدلى با امام نهفته است، وغفلت از انتظار ومعناى صحیح آن باعث بىخبرى وبىاحساسى نسبت به سوزها وشورهاى امام موعود است. شاید در دوران غیبت، انتظار راستین براى فرج، یعنى حضور امام در جامعه انسانى، نخستین راه بیعت وهمپیمانى با امام موعود باشد؛ زیرا انتظار حضور در متن جریانها وحوادث پیش از ظهور است ومایه یادآورى هدفها وآرمانهاى امام موعود وزمینه آگاهى وهوشیارى همیشگى است. ودر حال انتظار نبودن به معناى غفلت وبىخبرى وبىاحساسى وبىتفاوتى نسبت به حوادث پیش از ظهور واصل ظهور است.
جامعه منتظر، هر حادثهاى هر چند عظیم وویرانگر، وهر عاملى هر چند بازدارنده ویأس آفرین، او را از تحقق هدفهاى مورد انتظار مأیوس نمىکند ودر راه آن هدفها از پویایى وتلاش باز نمىایستد، وهمواره به امام خود اقتدا مىکند.
امامى که در برابر مشکلات شکننده وحوادث کوبنده قرنها وعصرها استوار ونستوه ایستاده است وذرهاى در اصالت راه وکار خود تردید نکرده است.
حضرت مهدى (ع) فرمود: «...لأنّ اللَّه معنا ولا فاقة بنا إلى غیره، والحق معنا فلن یوحشنا من قعد عنّا»؛ «...چون خدا با ما است، نیازى به دیگرى نیست، حقّانیت با ما مىباشد و کنارهگیرى عدهاى از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد.»( الغیبة، طوسى، ص 285، ح 245 ؛ احتجاج، ج 2، ص 278 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 178، ح 9.)
آرى! امام مهدى (ع) در چنین انتظارى به سر مىبرد وبا چنین ایمانى در این شب یلداى زندگى، استوار وتزلزلناپذیر ایستاده است وجامعه «منتظر» وامت چشم به راه نیز باید این ویژگىها را در امام موعود و«منتظر» خویش، نیک بشناسد، وتا حدّ امکان مانند خود او در انتظار باشد.
نوشته شده توسط : آسمون